بخوان؛ که این خواندن، آغاز رسالتی است که خروج انسان از ظلمات و حرکت به سوی نور را نوید میدهد
۱۴۰۰ سال پیش مردی یکه و تنها به سوی قله جبل النور میشتافت که گویی نیرویی عظیم و شگرف او را از دل مکه برمیگرفت و بر تارک جبل النور و بر پیشانی این شهر قرار میبخشید.
او صعود می کرد نه به غار حرا بلکه بر بالاترین نقطه زمین و نزدیکترین فاصله به آسمان .
هیچکس نتوانست بفهمد که او در این هجرت های مکرر و روزانه و از این صعود به آسمان و قرارگرفتن بر قله ی جبل النور چه حظ عظیمی مییافت! چه مکاشفه نابی به او دست میداد و چگونه از زمین، آسمان را در مینوردید! او چگونه از ورای زمینیان گم شده در خودخواهی، با این سفر جسمانی و روحانی، عروجی آسمانی مییافت و نزدیک و نزدیک به حق میشد تا:
«... وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلی، ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّی، فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی، فَأَوْحی إِلی عَبْدِهِ ما أَوْحی... عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهی، عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوی... لَقَدْ رَأی مِنْ آیاتِ رَبِّهِ الْکُبْری... ».1
این حال وقتی همراه با سکوت و اندیشه در غار حراء بر محمد (ص) متولی می شد، او را از قالب یک انسان خارج میساخت و بر آفرینش غالب میساخت.
در روز 27 رجب پس از اینکه آن حضرت در غار حراء آرامش یافت باز به سوی آسمان نگریست، اما این بار جبرئیل را دید که به او فرمود: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَقَ» بخوان به نام پروردگارت که آفرید. محمد (ص) فرمود: من نمیتوانم بخوانم! فرشته وحی به او فرمود: بخوان!
او احساس کرد که به راحتی میتواند آنچه را جبرئیل به او وحی میکند، بخواند و همراه فرشته خواند:
«اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَقَ، خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ، اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الْأَکْرَمُ، الَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ، عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ».2
از این پس امین مکه، رسولالله بود. او با ملکوت آشنا شده و ابلاغ رسالت الهی و وظیفه ی رهایی انسان از بند خاک را در وجود خویش احساس میکرد و آسمانی ترین هدیه ی خداوند به بندگان،(مأموریت الهی خویش) را آغاز کرد. اینچنین بود که عطر ریاحین بهشتی در آفاق پیچید و مصداق آیه دوم سوره جمعه عزم خویش را جزم هدایت و تزکیه و تعلیم مردم فرمود:
«هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الْأُمیینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ».
او کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده، رسولی از خودشان برانگیخت که آیات (هدایت بخشش) را بر آنها میخواند و آنها را تزکیه میکند و به آنها کتاب (قرآن) و حکمت میآموزد و مسلما پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند. پیامبر آیه های نور و صاحب «وَ إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیمٍ» آرام و اندیشمندانه از دامنه جبل النور به سوی مکه حرکت کرد.
آن روز، "خدیجه" در منزل بی صبرانه در انتظار محمد (ص) بود. او قبلا از غلامش "میسره" شنیده بود که "راهب نصرانی" در شام درباره محمد (ص) گفته بود: «هذا نبی الامه و...» .3
محمد (ص) به خانه رسید و دل خدیجه با دیدن او زنده شد. غنچه لب های امین مکه شکفته شد که: خدیجه؛ فرشته وحی بر من نازل شد. خدیجه سرشار از شور و شعف شد، و به "ورقه بن نوفل" که از دانشمندان مسیحی بود جریان را خبر داد. ورقه گفت:
به خدا سوگند! او همان ناموس اکبر (جبرئیل) است که بر موسی نیز نازل می شد. محمد (ص) بدون هیچ شکی پیامبر این امت خواهد بود... .4
خدیجه بر انتخاب خویش آفرین گفت! اشک شوق در چشمانش حلقه زد و با هزاران چشم به سیمای ملکوتی رسول الله(ص) نگریست. احساس کرد چقدر محمد (ص) ملکوتی شده است، چه ماورایی سخن میگوید و چه دلنشین لبخند میزند. هاله ای از نور رسالت، سیمای تابناک محمد (ص) را فراگرفته بود و خدیجه محو تماشای جمال محمد (ص) شده بود.
ناگهان خدیجه به خود آمد و گفت: یا رسول الله (ص)؛ من به رسالت شما ایمان دارم، برای ورود به این دین مرا راهنمایی فرمایید. میخواهم اولین ایمان آورنده به رسالت شما و وارده شونده به دین اسلام باشم. غنچه لبهای پیامبر رحمت (ص)، آرام از هم شکفت و فرمود: به یکتایی خداوند و پیامبری من گواهی بده.
خدیجه فرمود: اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله و بدین صورت بانوی مکه و حجاز، ام المؤمنین و اولین مسلمان پس از رسول الله (ص) شد.
در خانه رسالت، کودکی ده ساله زندگی میکرد. علی (ع) در روزگار قحطی و تنگدستی ابوطالب به خانه پیامبر آمده بود.5
او نزد پیامبر (ص) بود و زیر نظر آن حضرت تربیت میشد. از نزدیک شاهد صداقت و امانت و رسالت محمد (ص) بود و باهوش و ذکاوت سرشاری که داشت در ده سالگی به رسالت پیامبر (ص) گواهی داد و سومین مسلمان و در زمرهی: «وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُوْلَئِکَ الْمُقَرَّبُونَ »6 قرار گرفت و گوی سبقت در ایمان را از همگان ربود؛
آن گاه بود که عطر معنویت و رایحه ملکوت و بزم روح و ریحان در جهان پراکنده شد و انسان، دام ابلیس را پاره کرد و در هوای انسانیت آزاد شد.
مبعث نبوی با نهضت معنوی شروع شد و انقلابی در عالم بشری ایجاد کرد که هنوز دامنه آن ادامه دارد. این تحول روحی ؛ مردم مادی بت پرست را به مبدا آفرینش راهنمایی کرد و از کردار زشت برحذر ساخت و به نیکویی دعوت کرد . پیامبر (ص) پیروان خود را به این منقبت ستود که شما بهترین امت من هستید و می توانید دنیای بشریت را با اجرای قانون متین قرآن به سعادت مطلوب برسانید .
بانگ تڪبیر زامواج فضا مےآید
گوش باشید ڪہ آواےخدا مےآید
بوےعطر از نفس بادصبا مےآید
نفس بادصبا روح فزا مےآید
پیڪ وحےاست ڪہ در غارحرا مےآید
بہ محمد ز خداوند ندا مےآید
پی نوشت ها
---------------------------------
[1] . سوره نجم، آیات 7 - 15
[2] . قرآن کریم، سوره علق، آیات 1- 4
[3] . اعلام الوری، صفحه 47
[4] . سیره ابن هشام، جلد 1، صفحه 238
[5] . بحارالانوار، جلد 18، صفحه 208
[6] . سوره واقعه، آیات 10و 11
یادداشت از فهیمه علیمردانی .
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/10579
تگ ها: